سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ رضا مقصدی

شعر در تبعید: به بهانه رضا مقصدی

این یاداشت را به بهانه رضا مقصدی و حواشی بر شعر و شاعری اش نوشتم. و در واقع سعی دارم تفکیکی بین ادبیاتِ در تبعید و ادبیات مهاجرت قائل شوم
×××
رضا مقصدی
نفس نازک نیلوفر و خطابه ی سبز 1376
کسی میان علفها دوفصل منتظر است 1378
×××
فرق است بین ادبیات تبعید و ادبیات مهاجرت. بعضی ها با باد رفتندعین جمال زاده و هدایت. بعضی ها با طوفان درست مثل سیاوش کسرایی و رضا مقصدی. همین کسرایی ها و مقصدی ها بودند که درد را و خرابی توفان را از سویدای جان چشیدن. زیرا که به اجبار کوچ کردند.
به قول براهنی: ((شاعر هایی هستند که از شعر خود شعر ترند)) و رضا از آن دسته است. در دهه ی شصت به دلیل فعالیت های سیاسی از ایران خاج شد. و چه کسی می داند که اینجا شعرهایش از زیر دست چند سلاخ گذشته تا دو کتاب چاپ کند.
زبان مقصدی پر است از استعاره و رمز و راز. زبان و تعابیر او هر چند گاهی کلاسیک به نظر می رسد اما در مقام بیان مسائل کاملا به روز و منحصر به فردی ست. همه عناصر و ویژگی ها نشانگر دغدغه ها و کشمکش های یک زندگی اجتماعی ناب است ( و طبعا با تجربه شخصی شاعر). اینگونه است که شعر رضا مقصدی در زمره ادبیات متعهد و اجتماعی شناخته می شود.
از دایره کلمات، ترکیبات و نمادهای مقصدی کاملا می توان"شاعر در تبعید" را یافت. فقط کافی ست شاخ و برگ را کنار بزنیم و رمز گشایی کنیم.
او بر خلاف کسرایی گویشی غیر صریح را بر می گزیند... راوی ست که ساختار و شیوه ی بیان منظورش کاخ هزار تویی ست.
کسرایی یک نسل قبل از مقصدی بود وتوانست از دوره ی اوج گیری شعرو فرهنگ بهره مند شود( بااین حال مقصودم ازکسرایی دوره ی پس از خارج شدن اجباریش از ایران در دهه شصت می باشد، از این زمان به بعد او را هم در حوزه ادبیاتِ در تبعید می دانم).
اما نسل مقصدی این فرصت را نیافت. آن دوره که باید شناخته می شد مجبور به کوچ شد. هنر از رونق افتاد و دیگر در بازار رانت و روابط و پیگیری و سانسور جایی برای غایبین نبود. منتقدین هم تلاشی برای شناسایی این حوزه ی شعر نکردند.

امروز اما معتقدم باید پیگیری جدی برای باز شناسایی حوزه ی ادبیاتِ در تبعید شود. از این منظر ادبیاتِ در تبعید را جدا از ادبیات مهاجرت می دانم. چون پیش زمینه ها و شرایط شکل گیری متفاوتی را از سر گذرانده. از طرفی جای خالی و پنهان این گونه ی ادبی _که کاملا هم وجود خارجی دارد_ را به شدت احساس می کنم.
برای این نوع بررسی من از رضا مقصدی آغاز کردم!
سوگنامه

دو شاخه
از دو درخت
کنار صحبت تاریک یک تبر
پژمرد.
×××
قسمتی از شعر ((ناهید)) :

رویای باستانی سبزینه
تغییر نام توست.

اینجا
آب و عاطفه
همدست مهربان زمینند.
رستن
گلی به سینه نمناکت.
با زورق شکسته اعصار
همپای رنج غربت ((باشو))...
×××

رضا مقصدی _از کتاب: کسی میان علفها دو فصل منتظر است _
 



رضا مقصدی ::: دوشنبه 85/10/18::: ساعت 11:18 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 8


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :21593
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
رضا مقصدی
رضا مقصدی به سال 1328 خورشیدی در شهر لنگرود دیده به جهان گشود . وی تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در لنگرود به پایان برد و از دانشگاه اصفهان لیسانس زبان و ادبیات دریافت کرد و هم اکنون ساکن آلمان است ، مقصدی در اوزان قدیمی و نو شعر سروده است ، مقصدی در اوزان قدیمی و نو شعر سروده است در سال های اخیر بیشتر اشعار فارسی او در مطبوعات کشور به چاپ رسیده است. اشعار گیلکی او به فعالیت آغازین این شاعر بر می گردد. سه مجموعه شعر به نام های «با آینه مدارا کن» - «کسی میان علف ها و در فصل منتظر است» و «نفس نازک نیلوفر» از وی منتشر شده ا ست و کتاب های «یک ، نه» - «به رنگ آتش » - «خطابه سبز» و «صدای ماه» را آماده چاپ دارد.
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<